نقد فیلم آتشکار
آتشکار طنزی است که می توان با آن خندید اما کم هم مشکل ندارد.این فیلم دومین اثر کارگردانش یعنی محسن امیریوسفی است که به نظر می رسد افت قابل توجهی نسبت به کار اول خویش داشته است.فیلم داستان درمورد آتشکاری است که می خواهد وازکتومی کند اما با مخالفت روح پدرش مواجه می شود.طرح داستان بسیار نو و خلاقانه است و کارگردان جسورانه دست به این موضوع زده است و توانسته در دل داستان انتقادهای خود را نیز بیان کند.
اما برسیم به فیلمنامه و کارگردانی که کم مشکل ندارد.اول از همه باید گفت که فیلم فیلمنامه ندارد بلکه تنها طرح اولیه ای داشته که به ذهن فیلمنامه نویس خورده است و نتوانسته آن را بپردازد و به شکل فیلمنامه درآورد.به همین جهت است که بیننده در ابتدای فیلم از موضوع فیلم هیجان زده می شود اما پس از مدتی از ادامه ی تماشای فیلم زده می شود.زیرا فیلم دیگر جذابیت ابتدای خود را ندارد.در اثنای فیلم متوجه می شویم که فیلم موضوع واحد نیز ندارد.اما مشکل بزرگ دیگر کارگردانی است که کاملا مشهود است هنوز آنگونه که باید و شاید کارگردان آشنا با سینما نیست زیرا در قسمتهایی از فیلم طراحی صحنه ها و حتی بازی گرفتن ها مخصوص نمایش خیابانی می شود و اصلا با فیلمی که قرار است روی پرده ی سینماها به نمایش درآید ارتباطی ندارد.در کنار این کارگردانی ضعیف موسیقی و آهنگ فیلم هم از کارگردانی کم نمی آورد و به شدت ضعیف نمود می کند.
اما در کنار همه ی این مشکلات فیلم آتشکار را نمیتوان فیلم بی ارزشی قلمداد کرد زیرا حرفهای درستی را به شکل خوب و مناسبی بیان کرده است و بیننده را به فکر وا میدارد.برای مثال تقابل دنیای مدرن و سنتی در جامعه ی ما این روزها جای خاصی پیدا کرده است و کارگردان این تقابل را که برخاسته از تفکر متفاوت قرنهاست به خوبی به تصویرکشیده و در کنار بیان این موضوع مهم صحنه های کمیک خوبی نیز به وجود آورده است.یکی دیگر از موضوعاتی که کارگردان روی آن دست گذاشته و موضوع قابل بحثی نیز می باشد بحث سردرگمی جوانان این نسل است که حتی از نمایان کردن وجود خود هریسان اند و هرگاه خود را به شکلی در می آورند تا سر خود را گرم کنند و برای خود هویتی یابند.مقصود من جوانی است که هرگاه به گونه ای با دختران ارتباط برقرار میکند و مشکل اساسی او کنکور است.که من فکر میکنم یکی از نقاط قوت فیلم صحنه های مربوط به همین جوان است که صحبتهای زیادی در دل این صحنه ها وجود دارد.
یکی دیگر از نقاط قوت فیلم این است که پس از مدت مدیدی این فیلم زندگی قشر مظلومی از جامعه یعنی کارگران را به تصویر می کشد و چه خوب از پس این کار برآمده و کاملا مشخص است که کارگردان برای نشان دادن زندگی یک قشر از جامعه برای خود مسوولیت قایل بوده و درباره ی زندگی آنان به خوبی تحقیق کرده است و یکی از بهترین سکانسهای فیلم را باید مربوط به صحنه ی اعتصاب کارگران دانست که دقیقا نمودی از جامعه ی ما می باشد.
اما در پایان باید بازی فرخ نژاد را تحسین کرد که بسیار توانا نشان داده و برعکس بسیاری از بازیگران ایرانی نشان داده که در تغییر لهجه استعداد خوبی دارد.دیگر بازیگران نیز که بومی انتخاب شده اند در کنار تلاشهای کارگردان توانسته اند خوب بازی کنند و فیلم را حتی برای اهالی اصفهان نیز قابل تحمل نمایند.
عناوین یادداشتهای وبلاگ